فقط یک رویا
پنجشنبه, ۱۴ فروردين ۱۳۹۳، ۰۶:۴۹ ب.ظ
به نام خداوند-قلم-عشق-کلمه
لعنت به من!
لعنت به خوابایی که می بینم!
همین که حس می کنم کم کم دارم فراموشش می کنم...دوباره خوابشو می بینم وداغ دلم تازه میشه...
این شعروامروزصبح که ازخواب بیدارشدم گفتم!9-1-93
توشباخواب نداری؟
مگه توفرشته ای؟
تاچشام روهم میره
تاکه خوابم می بره
تومیای جلو چِشَم
انگاری همیشه اینجایی
ومن تنهایم
فکربیداری مو کن
فکر این تنهاییام
شب تاصب توخوابمی
صب تاشب به یادتم
خوابمی،خیالمی
یادمی،به یادمی
لحظه لحظه باتو ام
بامنی،کنارمی
حیف وصدحیف که خواب
بازهم کوتاه است
بازمن مانده ام و
یک سبدتنهایی
یک بغل دلتنگی
کاش می خوابیدم
تاابد،
تاهمه جا
وهمیشه توکنارم بودی
وهمیشه توبه یادم بودی
وهمیشه...
خواب!
فقط یک رویا!
امجد
۹۳/۰۱/۱۴