منم وسایه ام وتنهایی
چهارشنبه, ۵ شهریور ۱۳۹۳، ۰۹:۳۷ ب.ظ
به نام خداوندقلم- عشق – کلمه
یکی ازخاطره انگیزترین لحظه های ماه رمضون برای من نیمه شباس...
امسال اولین سال بودکه شب تاسحر تنهاخیابونای شهرو گز کردم.
این شعروهم یکی ازهمین شباگفتم.
27-مرداد-93
«منم وسایه ام تنهایی
درسکوتی وحشی
می خرامم چون باد
ماه برحال دلم می خندد
وزمین ازتب من می سوزد
لحظه هاازپی هم می گذرند
ومرا
می گذارندمیان تپش خاطره ها...»
۹۳/۰۶/۰۵
سلام عزیزم خیلی خوب بودش شعر جدیدت و زیبا تپش خاطه ها در دلمان نهفته است امیر جان امیدوارم موفق باشی وشاد وهمیشه خوب بنویسی ماه بر دلم تابید عشق تو در دلم صدخاطره پیچید و زمین ازعطشت دلدار است مرا بخوان عالی بودش گلم